۱۳۸۷ آبان ۱۵, چهارشنبه

"شیطان بزرگ" زیر نقاب "اوباما"

آمریکا شیطان مجسم است.از این روامکان ندارددراین جولانگاه شیطان کسی جزبردگان شیطان به حکومت رسد...واگرامروزآبی ازدهان عده ای در داخل سرازیراست که؛"چه خوش است آمدن اوباما ! "یااز سرجهل ایشان است یاغفلت است یا خدای ناکرده نقشه ای در کاراست !
مطابق آخرین نتایج اعلام از انتخابات پرسروصدای آمریکا گویا "باراک اوباما"، از حزب دموکرات بر رقیب جمهوری خواه خود پیروز شده است .
پیروزی اوباما بر مک کین حاوی نکات مهمی است که بدون مقدمه به طرح آنها خواهیم پرداخت .
۱- امروز که اوباما بر مک کین چیره شده ، عده ای آب از دهانشان سرازیر گشته؛ که گویا ناجیان بشر و دوستداران حقیقی صلح و برادری و برابری بر اریکه قدرت نشسته اند و به قول یکی از رفقای ظناز "دست خدا از آستین ملت غیورآمریکا(!)بیرون آمد و بر تعرفه های اخذ رای نام اوباما را نگاشت ".
برای تحلیل صحیح واقعه انتخاب اوباما باید دید که اصلا ما با چه کشوری مواجهیم ؟ آیا ایالات متحده آمریکا آنچنان فریفته شعار پرزرق و برق دموکراسی است که هر چهار سال یکبار مسیر خود را مطابق رای توده ها تغییر دهد؟ آیا چنین تحلیلی از آمریکا صحیح است ؟ هرگز!
بدون ذره ای تردید ملت آمریکا را باید تابعی از یک لابی مقتدر سیاسی پشت پرده تلقی کرد ، ملتی که آنچنان مسحور دستگاه پروپاگاندای سیاسی - اقتصادی - فرهنگی این لابی شده اند که توگویی اینان در وهم آزادی ، بردگان مدرن اند! و آن لابی پشت پرده چیزی جز "صهیونیزم " نیست .
این صهیونیستها هستند که در قالب هایی چون "اپیک " نبض سیاستگذاری در ایالات متحده را در چنگ خویش دارند. با هالیوود برای این ملت نگون بخت فرهنگ می سازند ؛ با کمپانی ها و تراستهای متشکل از کلان سرمایه داران یهودی برای این ملت نگون بخت اقتصاد می سازند و با لابی های مقتدر سیاسی برای این بیچارگان سرخوش (!) سنا و کنگره و وایت هاوس و ...می سازند!
مگر جزاین است ؟! امروز چه کسی می تواند باور کند که به اندازه رطوبت سرسوزنی امکان دارد فردی بدون دلبستگی به آرمانهای فاسد صهیونیسم رئیس جمهور آمریکا شود؟!
صهیونیزم ، اله و معبود کارگزاران سیاسی ایالات متحده آمریکا ست و اگر کسی فکر تمرد از منویات بتهای معبد صهیونیزم را به مخیله خویش راه دهد از هستی ساقط خواهد شد.
امروز سیاستمدار شدن در آمریکا مترادف با تا کمر خم شدن در برابر صهیونیسم است .
آمریکا شیطان بزرگ و شیطان مجسم است . لذا امکان ندارد دراین جولانگاه شیطان کسی جز بردگان شیطان به حکومت رسد...اگر آبی از دهان عده ای سرازیراست یا از سرجهل ایشان است یا غفلت است یا خدای ناکرده نقشه ای در کاراست.
۲- اما، ظاهرماجرا چیز دیگری را نشان می دهد . اوباما ، خود را اهل صلح و گفتگو و ...می خواند.طرفدار خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق است . دم از گفتگو با ایران اسلامی می زند. به ظاهرآدم آرامی است . راستی سیاهپوست هم هست - کنایه از اینکه سمبل قومی است که سالها در آمریکا مورد جفا قرار گرفته اند - در مقابل او، مک کین بود . فردی هوادار جنگ و چنگ و دندان نمایی برای ایران و هوادار جنگ عراق و افغانستان و ...
باتمام اوصاف فوق ، آیا مک کین به تمنیات صهیونیستها نزدیک تر بود یا اوباما ؟ به عبارت اٌخری آرزوهای صهیونیسم بین الملل با مک کین محقق می شد یا اوباما ؟
بسیاری از سر سادگی این روزها مک کین را مجسمه آرمانهای صهیونیستها تلقی می کنند و اتفاقا از همین روست که خرسندند از آنکه کسی در آمریکا رای آورده که حداقل مثل کاندیدای جمهوری خواه روش های وحشیانه صهیونیستها را در عرصه جهانی پیگیری نمی کند .
اما زهی خیال باطل ! که چنین باشد. حقیقت ماجرا به گونه ای دیگر است . در اینجا خوب است اشاره ای به بخشهایی از کتاب شهریار اثر نیکولو ماکیا ولی نمایم تا حقیقت ماجرا روشن تر شود.
همانگونه که مستحضرید، ماکیاول پدر سیاست در معانای مدرن است .سیاست در معنای مدرن آن امری زمینی تلقی شده و هدف از سیاست ورزی صرفا دستیابی به قدرت با هر وسیله ای ، برای نخستین بار در آرائ ماکیاول متجلی گشت . نظریه سیاسی ماکیاولیسم که در کتاب "شهریار" مندرج است ، قرنهاست که سرلوحه عمل کارگزاران صهیون واقع گشته است . حال ماکیاول چه می گوید؟
او فرمانروای ایده آل را فردی با درندگی شیرو ذکاوت روباه توصیف می کند. "پرنس " باید از سویی به وقت حفظ ارکان قدرت همچون شیر درنده توده های سرکش را پاره پاره کند و از سویی دگر به وقت تثبیت پایه های قدرت خویش درافکار عمومی روبه صفتانه مانور "مدارا" و "صلح طلبی" و "همرنگی با توده ها" دهد. که اگر به وقت درندگی شیر درنده باشد و به وقت نفاق روبه منافق باشد ، پایه های حکومتش- به زعم باطل ماکیاول - همواره مستدام خواهد بود!
و این همان نسخه ای است که لابی صهیونیستی حاکم بر ارکان سیاسی ایالات متحده بدون ذره ای دخل و تصرف در طول تاریخ کوتاه این کشور پرمدعا به کاربرده .
بیایید تاریخ را تورق کنیم . پیش از جرج بوش ، بیل کلینتون دموکرات ۸ سال بر کاخ سفید حاکم بود.
دموکراتها در بازی صهیونیستها جلوه روبه صفتنی پرنس هستند . کلینتون با دشمن شماره یک صهیونیزم چگونه برخورد کرد؟ آیا او ایران را تهدید به حمله نظامی کرد؟ هرگز! او شیر نبود، روباه بود! او باید با ژست صلح طلبی و دموکراسی به جنگ دشمنان اربابش می آمد.
ازهمین روبود که تحریم داماتو، ارتباط گیری جدی و آشکار با سیاسیون غرب زده داخل ایران ، تقویت کانالهای ماهواره ای ، تشدید فشارهای حقوق بشری و ... در دوره این روباه دموکرات ایجاد شد. اما به فضل پروردگار انقلاب اسلامی ایران و دنیای جدید اسلام خواهی جهانی که پایانی بوده بر نقشه های شوم صهیونیزم بین الملل ، بیدی نبود که از بادهایی چون روبه صفتان دموکرات بلرزد. از این رو ، حاکمان اصلی ایالات متحده روی دیگر خود که همان شیر درنده و خونریزجمهوریخواه بود را پس از خیمه شب بازی انتخابات ۲۰۰۰ در قالب مترسکی به نام جرج واکر بوش نمایان کردند.
او دو جنگ خونین به راه انداخت . ابتدا افغانستان و سپس عراق، و همه عالم می دانستند که هدف ازاین لشگرکشی صدها میلیارد دلاری ، نه افغانستان بود و نه عراق که حقیقت ماجرا نمایش چنگ ودندان شیر ماکیاول به ایران بود.
کار به جایی رسید که شیران احمق جمهوری خواه در طول این ۸ سال اخیر بارها ایران را تهدید به حمله مستقیم نظامی نمودند. اما بازهم به فضل پروردگار و عنایات صاحب اصلی این انقلاب ، شیری از پس روباهی ره به هزیمت سپرد و سرشکستی از این بالاتر برای او نبود که رسما نامه التماس آمیز برای گفتگو با ایران ارسال کند...اما امروز...
امروز، پس از گذشت۸ سال از حاکمیت شیرهای توخالی صهیونیسم و ناکامی سیاستهای وحشیانه و جنگ طلبانه جمهوری خواهان عقلای لابی مرکزی صیهونیستها بدون ذره ای تردید به این نتیجه رسیده اند که ، دوران یاغی گری و ژست وحشیگری به پایان رسیده است .
دستاورد لشگرکشی به عراق و افغانستان برای ایشان چیزی نبوده جز آنکه جهان امروز فهمیده که کشت خشخاش از ۲۰۰تن به ۸۲۰۰ تن در سال رسیده ! طالبان آمریکایی با اربابانش معامله می کند تا مردم بدبخت افغانستان را هم آمریکایی ها بکشند هم طالبان ! در عراق هم دروغ بزرگ وجود سلاح کشتار جمعی پس از سالها حضور نظامی آمریکایی ها در این کشور هر روز آشکارتر گشته ، صدامیان هم که هنوز از مردم بیچاره عراق قربانی می گیرند ، البته در کنار و حشیگری های خود آمریکایی ها! ثمره این دو جنگ نه تنها افزایش اقتدار آمریکا در خاورمیانه نبوده بلکه به اعتراف سردمداران دستگاه سیاست خارجی آمریکا تنها افزایش ضربه پذیری آمریکا از ایران وفزونی اقتدار جهانی ایران بوده است .
پس امروز، موعد اطوار شیر ریختن به سرآمده و گاه روبه صفتی است . دیگر قلدربازی معنا ندارد. امروز نوبت روبهان ماکیاول است که باردیگر همان استراتژی افزون خواهانه پیشین را در زرورق شعارهای عوامفریب پیچیده و به خورد حمقای عالم دهند! امروز روز "مدیریت" روباهان بر خونهای به نا حق ریخته شده به دست شیران که چه عرض کنم ، گرگهاست !
امروز، به رغم آنکه مک کین در ظاهر با استراتژی کلان صهیونیسم سازگارتر است ولی اوباما با اتخاذ تاکتیکهای دیکته شده از سوی اربابانش برای پروژه جهانی صهیونیسم "کارایی " بیشتری دارد. شاهد این ادعا آن است که ۶۰ درصد پولی که صهیونیستهای آمریکا صرف این انتخابات کرده اند در سبد اوباما ریخته شده . آیا این عجیب نیست ؟
صهیونیستها نا امیدانه آخرین تلاشهای خود را دراین انتخابات به کار بستند تا با رو کردن روباهی دیگرآرزوی حکومت برجهان که به برکت انقلاب اسلامی و به فضل پروردگار متعال ۳۰ سال است برباد فنا رفته را محقق کنند.
...اوباما، همان مک کین است ، همانطور که بوش همان الگور بود! اینها همه نوکران اربابانی دیگرند. دیروز ارباب خوش داشت بی پرده چهره حیوانی حقیقی خویش را عیان کند. امروز فهمیده که جفتک پرانی بی فایده است . باید نیش زد! باید روباه بود...باید اوباما بود!

سید حسین علوی
تفسیر : خبرگزارى جمهورى اسلامي (ايرنا)

هیچ نظری موجود نیست: